۳ چک لیست برای تغییر سیستم آموزشی

چک لیست

«بازی، زبان کودکان است.»

سیستم آموزشی سنتی شامل: انتقال یکطرفه‌ی محتوا، ارزشیابی نمره‌محور و ساختار خشک کلاس‌ها است. اما این سیستم دیگر پاسخگوی نیاز کودکان نیست. زیرا پژوهش‌های علوم تربیتی، روانشناسی رشد و طراحی آموزشی نشان می‌دهد: یادگیری موثر در بستر بازی اتفاق می‌افتد: در بستر تعامل، تجربه و کشف.

 

تغییر سیستم آموزشی از تغییر تک‌تک ما آغاز می‌شود. هم‌اکنون این سیستم شامل: وزیر، کتاب‌های درسی، آموزگاران، مدیران، دانش آموزان و والدین است. پرسش اساسی: ما بعنوان یکی از عناصر این چرخه، چه وضعیتی داریم؟

 

برای پاسخ به این پرسش نیازمند معیارهایی برای سنجش هستیم. در این مقاله به معرفی ۳ چک لیست می‌پردازیم. این چک لیست‌ها ویژه‌ی مدیران، مربیان، موسسان مدارس و مهد کودک‌ها همینطور فعالان آموزشی است. با استفاده از این چک لیست‌ها می‌توانیم خودمان را به چالش بکشیم تا بدانیم کجای مسیر «رویکردهای نوین آموزشی» ایستاده‌ایم؟

 

  • چک لیست‌ها:
    ۱- چک لیست تغییر سیستم آموزشی
    ۲- چک لیست مربیان و معلمان
    ۳- چک لیست مدیران و موسسان

 

چک لیست تغییر سیستم آموزشی:

۱- تغییر نقش معلم از آموزش دهنده به تسهیل‌گر یادگیری.
در سیستم سنتی: معلم کسی است که می‌داند و می‌گوید. اما در سیستم بازی محور: معلم کسی است که فضا می‌سازد. سپس می‌پرسد. سپس‌تر موقعیت یادگیری ایجاد می‌کند.

 

۲- تغییر ساختار برنامه‌های درسی
تبدیل برنامه‌های درسی خطی و موضوع محور به ساختار انعطاف‌پذیر و فرآیندمحور.
در سیستم سنتی: برنامه‌های درسی در مسیر ثابت و موضوع‌های ازپیش تعیین شده، حرکت می‌کنند. اما در سیستم بازی محور: برنامه‌ها باز و قابل انطباق با تجربه‌های کودک‌اند.

 

۳- تغییر فضا و محیط یادگیری:
تبدیل فضای ثابت به محیط پویا و الهام بخش.
در سیستم سنتی: نیمکت‌های ردیفی و تخته سیاه یا سفید، جایی برای کنجکاوی کودک ندارند. اما در سیستم بازی محور: «محیط» معلم خاموش کودک است.

 

۴- تغییر در نوع فعالیت‌ها:
تبدیل تکالیف تکراری به تمرین موقعیت‌های واقعی.
در سیستم سنتی: هدف نهایی، نمره است. اما در سیستم بازی محور: فعالیت‌ها در دل مسئله‌ها تعریف می‌شوند.

 

۵- تغییر ارزیابی کودکان:
تبدیل آزمون و امتحان پایان ترم به مشاهده‌گری و مستندسازی.
در سیستم سنتی: آزمون پایان مسیر یادگیری است. اما در آموزش بازی محور: ارزیابی بخشی از یادگیری است که مدام در حال انجام است.

 

۶- تغییر زبان ارتباطی معلم:
تبدیل دستور و کنترل به گفتگوی مشارکتی.
در سیستم بازی محور: معلم پرسشگر و شنونده است. گاهی تنها نیاز داریم کودکان حرف بزنند و معلمان بشنوند.

 

۷- تغییر مدیریت زمان:
تبدیل زمانبندی یکنواخت به زمانبندی انعطاف پذیر و جریان محور.
در سیستم سنتی: برنامه‌ها فشرده‌اند و زنگ‌ها پشت سر هم. بنابراین ذهن کودکان خسته می‌شود. اما در سیستم بازی محور: زمان‌های باز و فرصت‌های توقف وجود دارد. همچنین زنگ‌های بیکاری تا کودکان فرصت فکر کردن، داشته باشند.

 

۸- تغییر آموزش مربیان:
تبدیل دوره‌های تئوری به تجربه‌های واقعی.
لازم است آموزش‌های ضمن خدمت بجای نمره و گواهینامه مبتنی بر تجربه‌ی یادگیری واقعی باشند.

 

توجه: معلمان نیاز دارند ابتدا بازی کردن را بیاموزند تا بتوانند در سیستم بازی محور، آموزش دهند. معلمی که اهل بازی باشد، توانمندی طراحی بازی‌های متنوع را دارد. مانند: بازی با ابزار موسیقی، بازی‌های حرکتی، بازی‌های فکری، بازی با مواد دورریختنی، بازی‌های نشسته، بازی‌های ریتمیک. نه اینکه مربی یک بازی از فضای مجازی کپی کند اما در اجرای آن، با چالش مواجه شود.

 

۹- تغییر ارتباط با والدین:
تبدیل گزارش عملکرد به مشارکت تربیتی.
در سیستم سنتی: والدین تنها کارنامه می‌گیرند، شکایت می‌کنند و یا راضی هستند. اما در سیستم بازی محور: والدین همکاران مسیر یادگیری‌اند.

 

۱۰- تغییر نگاه به «بازی»:
تبدیل بازی بعنوان تفریح حاشیه‌ای به ساختار مرکزی یادگیری‌.
در سیستم سنتی: بازی فقط زنگ تفریح و وقت گذرانی است. اما در سیستم بازی محور: بازی ساختار اصلی یادگیری است. محتوای درسی، رشد اجتماعی، خودتنظیمی، خلاقیت، آزمایش، ریاضی، علوم، املا و انشا همگی از طریق بازی آموزش داده می‌شوند.

 

چک لیست مربیان:

(با هدف خود ارزیابی و جهت گیری حرفه‌ای)

 

۱- آیا با تعریف علمی «بازی» بعنوان یک ابزار، آشنایی دارم؟ یا هنوز بازی را بعنوان تفریح بین درس‌ها می‌بینم؟

 

۲- آیا می‌توانم چند بازی حرکتی، نمایشی، ساختنی، نمادین، باز، ساختارمند  یا هدفمند نام ببرم؟ و تفاوت‌هایشان را بیان کنم؟ آیا می‌دانم حرکات لوکوموتور و غیر لوکوموتور چیستند؟

 

۳- آیا در طراحی فعالیت‌های کلاسی نقش کودک در ساخت و ادامه‌ی بازی را درنظر می‌گیرم؟ یا فقط من بازی‌ها را طراحی می‌کنم و از او می‌خواهم آن‌ها را اجرا کند؟

 

۴- آیا تا‌بحال خودم بازی را بر اساس محتوای آموزشی طراحی کرده‌ام؟

 

۵- چقدر با رویکردهای نوین پداگوژی بازی محور آشنایی دارم؟ مانند: رجیو امیلیا، های‌ اسکوپ، بازی‌های آزاد یا هدایت شده.

 

۶- آیا در کارم از ابزارهای مشاهده‌گری مثل دفترچه‌ی ثبت تجربه، مستندسازی بازی و چک لیست رشد کودک استفاده می‌کنم؟ یا بر اساس حدس و تجربه پیش می‌روم؟

 

توجه: بازی محور بودن یعنی دیدن کودک در فرآیند یادگیری. بنابراین مشاهده گری حرفه‌ای یکی از الزامات این رویکرد است.

 

۷- آیا در کنار تسهیل بازی می‌توانم به کودک بازخورد موثر بدهم بدون آنکه بازی را کنترل کنم؟

 

توجه: مداخله‌ی غیرمستقیم یکی از مهمترین مهارت‌هاست و نیاز به تمرین‌های عملی مستمر دارد.

 

۸- آیا با ساختن «محیط آموزشی انگیزه‌بخش» آشنایی دارم؟ آیا می‌توانم کلاس را طوری تغییر دهم تا کودکان برای بازی کردن، ایده بگیرند؟

 

۹- آیا کودکان در کلاس من تجربه‌ی «بازی واقعی» دارند؟ بازی واقعی به مفهوم یادگیری در دل بازی است نه گاهی بازی و گاهی درس.

 

۱۰- آیا خودم تجربه‌ی بازی‌های آموزشی مخصوص بزرگسالان را دارم؟ آیا در بازی‌ها نقش گرفته‌ام؟

 

توجه: مربی که خودش بازی نکند نمی‌تواند طراح بازی باشد یا هم‌بازی خوب برای کودکان؟

 

لطفاً به هر یک از پرسش‌ها از ۱ تا ۱۰ نمره دهید. به خاطر داشته باشید نمره‌های پایین نشانه‌ی ضعف نیستند بلکه نشانه‌ی صداقت و اشتیاق شما به یادگیری‌اند. مربیان حرفه‌ای ابتدا رشد و توسعه‌ی فردی خود را دنبال می‌کنند. همین حالا بهترین فرصت برای کتاب خواندن، شرکت در دوره‌ها و کارگاه‌ها برای تقویت نقاط ضعفمان است.

 

چک لیست مدیران:

(با هدف بازنگری در مدرسه با محوریت آموزش بازی محور)

 

۱- آیا بعنوان یک مدیر با مفاهیم پایه‌ای سیستم بازی محور، یادگیری تجربی و طراحی محیط آموزشی آشنا هستم؟

 

۲- آیا در تابستان امسال برای آموزش مربیان در حوزه‌ی بازی: دوره، کارگاه یا مطالعه‌ی گروهی برنامه‌ریزی کردم؟

 

۳- آیا تیم آموزشی من متشکل از مربیان، معلمان و مشاوران با رویکردهای نوین بازی محور مانند: بازی آزاد، بازی هدایت شده و یادگیری پروژه محور آشنا هستند؟

 

۴- آیا فضای فیزیکی مدرسه: حیاط، کلاس، راهرو، کتابخانه، حاشیه‌ی دیوارها برای بازی، کشف و یادگیری کودک طراحی شده است؟

 

۵- آیا در طراحی برنامه‌های مدرسه: زمانی برای بازی آزاد، پروژه‌های تجربی یا تعامل گروهی داریم؟

 

۶- آیا مناسبت‌های تقویمی و فرهنگی مانند روز کودک و جشن سال نو، بازی محورند؟ آیا بچه‌ها برای اجرای مراسم‌ شرکت داده می‌شوند یا فقط بزرگترها برنامه‌ریزی می‌کنند؟

 

۷- آیا در مدرسه فضایی برای ساخت وسایل بازی، طراحی پروژه‌ها توسط مربی یا کودک وجود دارد؟

توجه: مهارت ساختن بخشی از یادگیری است. بچه‌ها نیاز دارند سازنده‌ی محیط خودشان باشند.

 

۸- آیا در جلسه با والدین درباره‌ی اهمیت بازی در یادگیری و فرصت رشد در دل تجربه و خطرات آموزش خشک صحبت می‌شود؟

 

۹- آیا مدرسه تقویم آموزشی بازی محور دارد؟ تقویمی که در آن پروژه‌ها مشخص باشند: مناسبت‌ها، کارگاه‌ها و بازی‌های آزاد؟

 

۱۰- آیا امسال با قدرت می‌توانیم اعلام کنیم که مدرسه‌ی ما «بازی محور» است؟

 

سیستم بازی محور یک سبک مدیریتی است نه یک فعالیت یا یک شعار. لازم است مدرسه با زندگی کودک در ارتباط باشد. مدرسه‌ای که بازی را جدی نمی‌گیرد در واقع به یادگیری اهمیت نمی‌دهد.

 

این مقاله تنها اطلاعات صرف نیست. بلکه دعوت به حرکتی جمعی است. اگر مدیر، معلم یا مشاور هستید می‌توانید به این حرکت بپیوندید. ما با هم می‌توانیم داستان تغییر را بسازیم اگر تک‌تک ما تغییر را از خودمان شروع کنیم.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید