زمان: عنصری فراموش شده در آموزش

همواره به کودکان توصیه می‌کنیم تاوقتشان را تلف نکند و قدر لحظاتشان را بدانند. زیرا وقت طلاست. اما چرا در سیستم آموزشی «زمان» را به آن‌ها یاد نمی‌دهیم؟

 

همچنین از بزرگان شنیده‌ایم که:«فرصت‌ها چون ابرها در گذرند. پس فرصت‌های نیک را دریابید.». حال چگونه انتظار داریم کودکان از فرصت‌ها استفاده کنند؟

 

درحالیکه نمی‌دانند: امروز چندم ماه است؟ یا در چه سالی قرار داریم؟ این سال و ماهی که در آن هستیم چه معنایی دارد؟ مناسبتی که امروز سر صف درباره‌اش صحبت می‌شد، از کجا آمده و چه ارزشی دارد؟

 

تقویم برای کودکان معنایی ندارد. آن‌ها نمی‌دانند چرا در گاه‌شمار شمسی سال ۱۴۰۴ است و در گاه‌شمار میلادی سال ۲۰۲۵. چرا سال میلادی و شمسی با هم تفاوت دارند.

 

در رویکر کنونی: تقویم آموزش داده نمی‌شود. حتی والدین هم گاهی موارد کمی درباره‌ی تقویم می‌دانند مگر اینکه قرار باشد اتفاقی در روز خاصی پیش بیاید. خیلی وقت‌ها مناسبت‌ها را تنها به این دلیل به‌خاطر می‌سپاریم که تعطیل‌اند.

 

شاید بنظر شما این اطلاعات فرعی باشند اما از نظر من بعنوان یک معلم: ناآگاهی کودکان یعنی گسسته شدن پیوند آن‌ها با زمان، فرهنگ، هویت و تاریخ. ما نتوانستیم مناسبت‌ها را به زبان کودکان یعنی بازی، ترجمه کنیم.

 

از دیدگاهی دیگر: ما با سه گاه‌شمار در تقویم داریم اما هیچ‌یک را آموزش نمی‌دهیم. ۱- گاه‌شمار شمسی که با آن زندگی می‌کنیم. ۲- گاه‌شمار قمری که حاوی اعیاد و عزاداری‌ها است. ۳- گاه‌شمار میلادی که تقویمی جهانی است و مطابق با موبایل و اینترنت.

 

ما نیاز داریم تا بعنوان یک درس، تقویم را آموزش دهیم. یا یک «روز تقویم» داشته باشیم یا یک «ساعت تقویم».

«زمان» در سیستم‌های آموزشی نوین چه جایگاهی دارد؟

در سیستم‌های نوین: آموزش زمان یک ضرورت است و در قلب برنامه‌ها جای دارد.
در روش مونته‌سوری:
بچه‌ها از خردسالی با مفاهیمی مانند: شب و روز، فصل‌های سال و روزهای هفته آشنا می‌شوند.

در ریجیو امیلیا:
تقویم کلاس شبیه دیوار زندگی است. کودکان هر روز ماجرا، عکس یا خاطره‌ای را به یاد می‌سپارند.

در سیستم‌های پروژه محور:
مناسبت‌ها بهانه‌ای برای شروع گفتگو، بازی یا پروژه‌اند.

در این دیدگاه‌ها زمان تنها یک عدد نیست. بلکه رشته‌ای است که یادگیری را به زندگی گره می‌زند. در این رویکردها: مناسبت‌ها ابزار آموزشی‌اند.

 

هنگامیکه فقط درباره‌ی «روز وحدت» سخنرانی می‌کنیم، به‌زودی فراموش می‌شود. اما می‌توانیم در قالب بازی‌های گروهی، همدلی و گفتگو این مناسبت را به دنیای کودکان وارد کنیم.

 

بهتر است از میان مناسبت‌های زیادی که در تقویم داریم ۱۰ عدد را انتخاب کنیم. سپس آن‌ها را به زبان کودکان یعنی بازی، ترجمه کنیم.

 

مثلا «روز درختکاری» تنها هنگام کاشت نهال نیست. این روز می‌تواند تمرینی برای مسئولین پذیری و ارتباط با طبیعت باشد. کاش یاد بگیریم که تقویم، کتابی است که اگر آن را تنها ورق بزنیم چیزی یاد نمی‌گیریم. لازم است:عمیق شویم، بخوانیم، بفهمیم و زندگی کنیم.

 

تقویم بازی محور:

مدتی است روی طرح «تقویم بازی محور» کار می‌کنم. هدف آنست که تقویم از دیوار بی روح کلاس، جدا شود. سپس آن را به زندگی بچه‌ها وارد کنیم. با روش‌هایی مانند: بازی، گفتگو و تجربه.

 

تاکنون دانستیم که: اگر می‌خواهیم بچه‌ها قدر زمان را بدانند لازم است ابتدا زمان را به آن‌ها آموزش دهیم. فرقی نمی‌کند چه درسی تدریس می‌کنیم: همه‌ی دروس می‌توانند در پیوند با تقویم، آموزش داده شوند.

 

هنگامیکه همه‌ی دروس را در ارتباط با زمان، آموزش دهیم: کودکان به یاد می‌سپارند که امسال در روز دانش‌آموز دیدیم که مثلا درس ریاضی و علوم در زندگی چه کاربردی دارند.

 

شاید وقت آن رسیده باشد که به تقویم برگردیم نه برای دیدن تعطیلی‌ها بلکه برای دیدن ریشه‌ها، معناها و فرصت‌ها. شاید لازم است از فردا وقتی تاریخ را روی تخته یا کاغذ می‌نویسیم، چند دقیقه مکث کنیم و بپرسیم: امروز چه چیزی برای گفتن دارد؟ امروز چه چیزی برای بازی کردن دارد؟

 

موفقیت شما به این بستگی دارد که بتوانید درس‌های گوناگون را با زندگی کودکان پیوند دهید. مدتی است با این روش، بازی‌ها را طراحی می‌کنم. سپس روی بچه‌ها امتحان می‌کنم. نتیجه عالی است.

 

اگر ما بتوانیم روز دانش آموز را به ادبیات یا هفته‌ی وحدت را به علوم ربط بدهیم: بچه‌ها هم یاد می‌گیرند و هم زندگی می‌کنند. این فرایند همان آموزش ماندگار است.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید